هنوز آنقدر زمان نگذشته است که دنیای معاصر فراموش کند ارتش فدرالی آمریکا یک فرقه مذهبی به نام فرقه دیویدیه را فقط به جرم اعتقاد به باوری خاص به آتش کشید و زن و مرد، پیر و جوان و کودک را در آتش کینه عقیدتی حکام آمریکا خاکستر کرد.

 جهان غرب سالها است که خود را معیار حقوق بشرمعرفی می کند و از نقض آن در دیگر نقاط جهان سخن می گوید، خود معیاری غرب در حقوق بشر، اگر برای جهان غیر غرب سخت و غیر قابل پذیرش است، اما برای خود ملتهای غربی نیز بهای گزافی داشته است. نظام های غربی به عنوان مدعیان پر آب و تاب حقوق بشر و آزادی های انسانی، گرچه دیگر ملل و تمدن ها را به دلیل عدم پای بندی به موازین غربی، تحت فشارهای سنگین اقتصادی و سیاسی و فرهنگی قرار می دهند، اما هنگامی که نوبت به خودشان می رسد، حتی موازین و معیارهایی را که با سبقه فرهنگی و سیاسی جوامع خود ساخته اند برنمی تابند.

شگفت است که این نظام ها با وجود عدم تمیکن خود به ملاک های متعین غربی حقوق بشر، دیگران را به نقض آن متهم و به همین اتهام مستحق انواع مجازت ها می داند؛ برشمردن موارد بسیار فراوان نقض حقوق بشردر سیستم های غربی مجالی فراغ می طلبد، اما برای درک صداقت غرب می توان مواردی را چون یک مصداق ذکر نمود.

یکی از نکات مورد اتکای غرب و بویژه آمریکا علیه ایران و برخی از کشورهای جهان سوم، این است که مدعی اند این کشورها دنبال تولید سلاح های هسته ای اند و سپس بر اساس این احتمال دست به فشارهای گوناگون می زنند. در حالی که آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی دیگراز کشورهای غربی دارای کلاهک های متعدد هسته ای هستند و آمریکا اولین و تنها ترین کشوری است که از سلاح های هسته ای علیه مردم بی گناه ژاپن استفاده کرده است . ساده ترین اصل حقوق بشری ایجاب می کند که  قبل از مجازات کشورهایی که احتمال دارد سلاح هسته ای تولید کنند؛ ابتدا کشوری را که با استفاده از این سلاح مردم بی گناه را با خاک یکسان نموده است مجازات کنند! اما کو مجامع پر طمطراق جهانی !

یا مواردی مثل بدرفتاری با زندانیان و متهمین را اگر در نظر بگیریم، آمریکا اولین کشوری است که دو زندان مشهورش شاهد انواع بدرفتاری بامتهمین بوده است. تاریخ نام ابوغریب وگوآنتانامو را در خود ثبت کرده است که چگونه مدعیان حقوق بشر جاهلانه ترین روش های  شکنجه را در آنجا علیه بشریت  به کارگرفته اند.

اما یکی از مدعیان دهن پرکن غربی در خصوص  آزادی ، ازادی بیان است. غرب خود را مظهر و مأمن آزادی بیان معرفی می نماید و دیگران را با سنجه خویش سنجیده و متهم می سازد.آزادی بیان و لوازم و شرایط آن و دستاوردهای احتمالی پذیرش بی قید و شرط این آزادی نیازمند  شرح و بسط فراوان است. اما نکته ای  که در این جا  می توان به آن پرداخت میزان پای بندی غرب به شرایط و لوازم ازادی بیان است.

غرب در زیر لوای آزادی بیان مجوز هرگونه هتک حرمت و توهین به مقدسات را صادر می کند، انبیا واولیاء الهی، مقام قدسی پروردگار، مقدسات مورد توجه ادیان الهی  بویژه اسلام از مهمترین هدفهای غرب برای تقدس شکنی تحت عنوان آزادی بیان و عقیده است. توهین به پیامبر اعظم اسلام و قرآن کریم، بی حرمتی به دیگر انبیاأ الهی، زدن برچسب های توهین آمیز به باورمندان و معتقدان  ادیان الهی، از جمله مسائلی است که  تحت این عنوان  رخ می دهد.اما وقتی بحث از جنبه معکوس مطرح می شود آزادی بیان و عقیده چنان در منگنه تنگ نظری و استبداد نوین مدعیان قرار می گیرد که نفس مخالفان در سینه خفه می شود. هنوز آنقدر زمان نگذشته است که دنیای معاصر فراموش کند ارتش فدرالی آمریکا یک فرقه مذهبی به نام فرقه دیویدیه را فقط به جرم اعتقاد به باوری خاص به آتش کشید و زن و مرد، پیر و جوان و کودک را در آتش کینه عقیدتی حکام آمریکا خاکستر کرد.

کشوری که تحمل یک فرقه کوچکی را که در روزهای محدودی از سال در یک کلیسای کوچک اعمال عبادی می کردند نداشته باشد معلوم است که  هر صدای مخالفی را از هر نوع و از هر کجا خفه خواهد نمود.

حکام و تئوری پردازان وجریان های مسلط غرب در زیر سایه و بهانه ازادی بیان و عقیده، تقدس زدایی از همه باورهای  دینی را یک ارزش  معرفی می کنند. این در حالی است که جعلیات تاریخی و سیاسی خود را لباس تقدس  می پوشانند. غربی که اجازه همه نوع  تهمت وافترا را به انبیا ی الهی صادر می کند، خود بر افسانه های موهوم هولوکاست  چنان لباس تقدس می پوشانند  که حتی کسی جرات سوال از چند و چون آن را نداشته باشد . چه بسیار اندیشمندان و فرهیختگانی که  فقط به جرم ورود به تحلیل و یا جستجوی ریشه های تاریخی هولوکاست  مستحق زندان و شکنجه شدند.

یک بام و دوهوای حقوق بشری غرب بسیار گسترده تر از آن است که بتوان در یک نوشته محدود ابعاد آن را تشریح کرد. آنجا که یک گروه مبارزی مثل حزب الله که از حق حاکمیت خود و ارزشهای ملی دینی خود دفاع می نماید به تروریسم متهم  می شود . اما جانیان آدم خواری که در سوریه خون انسانهای بی گناه را می ریزند، مورد حمایت غرب قرار می گیرد و با دریافت پیشرفته ترین سلاح ها، به خون ریزی روز افزون تشویق می شود. غرب با فرض خود به عنوان مرکز عالم و با تصور تمدن خود به عنوان پایان تاریخ، هر آنچه را که غربی باشد و از غرب سر بزند مشروعیت می بخشد. این در حالی است که کمترین توجهی به خواسته ها و مطالبات و نظزات متفاوت تمدن های دیگر ندارد.

یکی از جالب ترین اقدامات غرب در سالهای اخیر که  چهره واقعی  حقوق بشری و دفاع سیستم معیوب غرب از آزادی بیان را به نمایش  می گذارد، قطع برنامه های ماهواره ای جریان های مخالف غرب  است. در سالهای گذشته بارها  برنامه های  شبکه های متعلق به حزب الله لبنان از ماهواره های جهانی قطع یا محدود شده بود، اما این اقدام به دلیل انکه حزب الله یک گروه سیاسی است چندان با واکنش جهانی مواجه نگردید. اما گویا توان و تحمل غرب نسبت به شنیدن هرنوع صدای مخالفی هر روز کمتر و کمتر می شود و غرب نمی تواند حتی یک صدای مخالف را تحمل کند. از همین رو این بار رسانه ها و شبکه های جمهوری اسلامی در زیر تیغ ازادی بیان ادعایی غربی قربانی می شوند.

قطع شبکه های ایرای از ماهواره های بین الملی از یک سو نشانگر این امر است که  غرب چه اندازه در مدعای ازادی بیان صادق است و از سوی دیگر نشانگر عمق نفوذ جمهوری اسلامی  است. بدون شک برنامه های رسانه های جمهوری اسلامی اگر برنامه های سطحی و مبتذلی بود مانند هزاران هزار شبکه های موجود بدون مشکل تداوم داشت و هیچ گونه نگرانی ایجاد نمی کرد. مسئله این است که برنامه های شبکه های ایرانی  آگاهی بخش و تاثیر گذار است و این خط قرمز غرب است.رسالت رسانه در غرب در دو وجه خلاصه می شود؛ بردن مخاطب در فلسفه های موهوم و مبتذل روز مره و دوم هدایت ذهن مخاطب با تکنیک های روانی به سمت و سوی مورد نظر حکام غربی .

اما در این میان رسانه های جمهوری اسلامی سیگنالهای متفاوتی مخابره می کنند که محتوای آنها آگاهی بخش و هدایت گر فکری و معنوی است. درجهانی که همه رسانه ها، اعم از غربی و عربی و ... از یک منبع دستور می گیرند و براساس یک رسالت پروپاگاندا به راه می اندازند،  حضور متفاوت رسانه های  ایرانی  که متکی بر اطلاع رسانی صادقانه و بر پایه رسالت هدایت گری معنوی و حقیقی است؛ یک خطر برای دنیای تک صدایی غرب است. همین امر کافی است تا جهان مدعی حقوق بشر و آزادی بیان برای قلع و قمع این رسانه ها متحد شوند. اینگونه است که مدعیان غربی با زیر پا گذاشتن  مسلم ترین حقوق یک ملت ، اقدام به سانسور جهانی رسانه های ملت ایران می کنند و میلیون ها مخاطب آن را با سردرگمی مواجه می سازند. اینگونه پازل مبارزه غرب با ازادی روزبه روز تکمیل تر می شود. کشورهایی که  قرار بود برای خاورمیانه جدید دمکراسی هدیه دهند، اکنون برای آنان قتل و غارت و ترور و وحشت به ارمغان آورده اند.

عراق و افغانستان و سوریه و پاکستان و لبنان  و مالی و سومالی  مزه تلخ دمکراسی آمریکایی را از عمق جان چشیده است و این تنها شبکه های ایرانی است که از پشت پرده این وحشت های روز افزون خبر می آورد و مخاطب را از حقایق با خبر می سازد. قرار بود غرب ترور و وحشت را به نام اسلام در خاورمیانه نهادینه کند و انگاه راه چپاولش را تسهیل نماید اما این رسانه های ایرانی بود که  شفاف و صریح و بی پرده، به افشای ماهیت اقدامات غربی و تروریسم مورد حمایت آنها پرداخت. صدای متفاوت رسانه جمهوری اسلامی مخاطب جهانی یافته و مردم خسته از دروغ و فریب  به این رسانه ها پناه آورده اند ؛ پس طبیعی است که  این صداهای متفاوت  قلع و قمع شوند تا غرب دو سه روزی بیشتر به  قتل و غارت در خاورمیانه و جهان اسلام ادامه دهد.

منبع:سبلانه